روزشمار عملیات های دفاع مقدس

نوار زمان هشت سال جنگ تحمیلی

کد خبر : 54136
تاریخ خبر : 1402/05/02-15:56
تاریخ به روز رسانی : 1402/05/02-15:59
تعداد بازدید : 295
نسخه قابل چاپ

عملیاتی که می توانست تعیین کننده سرنوشت جنگ باشد

محسن پاکیاری گفت: عملیات رمضان، عملیاتی بود که اگر به موفقیت می رسید، تاریخ جنگ را تغییر می داد. یعنی قرار بود تیر سال ۱۳۶۱ جنگ خاتمه پیدا کند. ما هم گمان می کردیم که با اجرای این تک، حتماً بصره سقوط می کند و پایان شیرینی برای جنگ رقم می خورد.

عملیاتی که می توانست تعیین کننده سرنوشت جنگ باشد
عملیات رمضان در تاریخ ۲۲/۴/۱۳۶۱ در جبهه جنوبی و در شرق بصره، باهدف فرعی تهدید بصره از شرق و حضور در حاشیه شط العرب و باهدف اصلی اعمال فشار به عراق به جهت پایان عادلانه جنگ، آغاز شد.

در این عملیات که در چهار محور و پنج مرحله تا تاریخ ۷/۵/۱۳۶۱ اجرا شد، نداشتن شناخت دقیق از وضعیت و استحکامات جدید نیروهای بعثی، موجب اخلال در اجرای عملیات شد.

هرچند تلاش اصلی عملیات به ثمر نشست و یگان های قرارگاه فتح توانستند با نفوذ به عمق عراق تا نهر کتیبان پیش بروند و به قرارگاه فرماندهی دشمن دست یابند، اما نیروهای پیش تاز که از جناح چپ با اتکا به کانال پرورش ماهی، وضعیت قابل دفاعی داشتند، از جناح راست در برابر هجوم یگان های زرهی عراق آسیب پذیر بودند...

قرارگاه های مجاور نیز که با استحکامات جدید عراق روبرو بودند، نتوانستند این مواضع را پشت سر بگذارند و جناح راست قرارگاه فتح را تأمین کنند.

لذا نیروهای قرارگاه فتح نیز در تثبیت موقعیت خود، موفق نشدند و تنها محدوده پاسگاه زید را تصرف کردند.


روایت سردار شهید محسن پاکیاری (معاون عملیات لشکر ۱۹ فجر شیراز):


عملیات رمضان، اولین عملیات برون مرزی ایران بود که بعد از آزادسازی خرمشهر، در شرق بصره اجرا شد.

یک ضلع منطقه عملیاتی رمضان، اروندرود؛ یک ضلعش پاسگاه زید؛ یک ضلعش کانال ماهی و استحکامات جلوی بصره و ضلع دیگرش هم رودخانه کارون و جاده خرمشهر-اهواز بود.

آن زمان، من از طرف سپاه استان فارس رفته بودم که لشکر ۱۹ فجر را تحویل بگیرم. برای اجرای عملیات رمضان وقت زیادی نداشتیم؛ بنابراین روی آموزش نیروهای رزمنده و کسب اطلاعات از وضعیت دشمن متمرکز شدیم.

دنبال شناسایی دقیق منطقه و میادین مین و معبرها بودیم. باید عمق مواضع دشمن را شناسایی می کردیم. برای این کار به نیروهای نترس و شجاع احتیاج داشتیم.

یک گردان از شیراز به جنوب آمده بود. نیروهایش را به خط کردیم و گفتیم برادرها، ما عملیاتی در پیش داریم و پانزده نفر آر.پی.جی زن می خواهیم. کار حساس است و احتمال شهادت زیاد است. برادرانی که آمادگی دارند، از جمعتان بیرون بیایند. حدود بیست نفر بیرون آمدند. فهمیدم بچه های به درد بخوری هستند.

در کمتر از یک هفته، کار با قطب نما، خواندن نقشه، مواجهه با میدان مین، جمع آوری اطلاعات و حرکت در شب را به آن ها یاد دادیم و به عنوان نیروهای اطلاعات و عملیات سازمان دهی شان کردیم.

شب ها هردو نفر مقداری آب و آذوقه برمی داشتند و می رفتند پشت میدان های مین در نزدیک ترین نقطه به دشمن. بعد با تیشه و وسایل دیگر گودالی می کندند و خودشان را در آن مخفی می کردند. از اول صبح هم با دوربین منطقه را زیر نظر می گرفتند و اطلاعات مختلف از میدان مین، سنگرها و رفت وآمدهای دشمن به دست می آوردند و برمی گشتند.

آن طرف هم شبانه روز داشتند کار می کردند. بر اساس اطلاعاتی که نیروهای شناسایی می آوردند، متوجه شدیم که عراق با یک عملیات مهندسی گسترده، میدان های وسیع مین در شرق بصره ایجاد کرده و با حفر کانال های عریض و طویل آب در مقابل ما، دژ عظیمی به وجود آورده است. تعداد زیادی تانک و نفربر هم روبروی خط ما به صف شده بودند. دشمن شبانه روز آماده باش بود.



تصویب قطعنامه ۵۱۴ سازمان ملل

دقیقاً دو روز قبل از عملیات، سازمان ملل قطعنامه ۵۱۴ را تصویب کرد. بعد از شروع جنگ، برای اولین بار در قطعنامه ای از دو طرف خواسته شده بود که مرزهای بین المللی را به رسمیت بشناسند؛ درحالی که وقتی صدام به ما حمله کرده بود و حدود دو سال، بخش زیادی از خاکمان در تصرفش بود، آن ها چنین درخواستی از او نکرده بودند.

در قرارگاه فجر، حرکت به سمت موانع مثلثی شکل اول خط و تک فرعی و ایذایی به عهده ما گذاشته شد. بچه ها باید به اهدافشان حمله می کردند تا توجه دشمن از محور عملیاتی قرارگاه فتح منصرف شود.

نیروها را به سمت راست کانال پرورش ماهی حرکت دادیم. تابستان بود و فصل خرماپزان جنوب. مشکل ما کمبود آب خوردن بود. بچه ها از شدت تشنگی، آب قمقمه ها را زودبه زود تمام می کردند و دوباره آب می خواستند. قبل از عملیات، تدارک آب خوردن را می دیدیم.



برای اولین بار، کلمن یخ سفارش داده بودیم. آن ها را پشت تویوتا می گذاشتیم و به خط می بردیم. گاهی فالوده هم پخش می کردیم. رزمنده ای که در حال جنگیدن یا در خط پدافندی بود و گرما و سختی و بی خوابی و عطش به او فشار می آورد، اگر یک لیوان آب خنک هم به دستش می رسید، مطمئن می شد؛ کسی در عقبه هست که از او حمایت و پشتیبانی می کند.

بیست و دوم تیر ۱۳۶۱، عملیات رمضان شروع شد. من همراه تیپ امام سجاد (ع) بودم که از رزمندگان استان فارس تشکیل شده بود.

وظیفه ما گرفتن خط دوم عراقی ها بود. حرکت کردیم و در قدم های اول، تعداد زیادی تانک و نفربر دشمن را منهدم کردیم. لودرها را هم فرستادیم که خاکریز دشمن را بشکافند تا نیروها با تانک ها و ماشین هایشان از آن ها رد شوند.

به محض اینکه صدای لودرها بلند شد، عراقی ها به صورت خطی، روی مواضع ما آتش سنگین ریختند. همان موقع، با تیربارهایشان هم ما را به رگبار بستند و همه مان را زمین گیر کردند.

آقای صحرائیان، معاون اطلاعات و عملیات تیپ که بچه جهرم بود، وقتی متوجه شد که فقط یک تیربار است که دارد می زند، یک آر.پی.جی برداشت و به هر شکلی که بود، آن تیربار را خفه کرد.

حسن باقری و دستور عقب نشینی

نمی دانم شب چندم عملیات بود که با مجید بقایی، مرتضی صفاری، محمدجعفر اسدی، حسن درویش و چند نفر دیگر، روی دژ خودی داشتیم عملیات را اداره می کردیم. نصفه شب، زیر نور منورهای عراقی، موتورسیکلتی از خط خودی رسید.

وقتی پیاده شد و به طرفمان آمد، شناختیمش؛ حسن باقری بود که سؤال هایی از وضعیت منطقه و یگان ها کرد. جوابش را دادیم. بعد گفت: هرچه سریع تر نیروهایتان را عقب بکشید.

دستور عقب نشینی در حالی بود که ما موانع مثلثی را تصرف کرده و از آن ها رد شده بودیم. در منطقه ما، دشمن تار و مار شده بود؛ هرچند آتش سنگینش قطع نمی شد.

تعجب کردیم. گفتیم: برای چه؟! توضیحی نداد و حرفش را تکرار کرد. راضی نمی شدیم به عقب برگردیم. یگان هایی هم که از محور شلمچه، به عمق مواضع دشمن نفوذ کرده بودند، قطعاً راضی به عقب نشینی نمی شدند؛ اما به هرحال دستور بود و باید اجرا می شد.

بعدازاینکه به رزمنده ها دستور عقب نشینی دادیم، گفتیم: حالا بفرمایید چرا باید عقب نشینی کنیم؟! گفت: بین یگان های قرارگاه ها الحاق ایجاد نشده و دشمن ممکن است فردا از همین جا به ما ضربه بزند. عراق آرایش جنگی جدیدی گرفته و تغییراتی در زمین داده. اگر عقب نشینی نکنیم، فردا دور می خوریم. برای اینکه جلوی تلفات خودی را بگیریم، باید عقب نشینی کنیم.

تصرف ضلع شمالی که موقعیت حساس تری داشت، به عهده قرارگاه فتح بود. قرارگاه فتح در جناح چپ ما عمل می کرد. در اول عملیات، نیروهای این قرارگاه توانستند از محور زید، حدود پانزده کیلومتر در عمق مواضع دشمن پیشروی کنند و خط اول را بشکنند و به کانال ماهی برسند. این، طولانی ترین مسیر عملیات بود.

سمت دیگر، تیپ امام حسن (ع) از لشکر ۸ نجف اشرف و یک تیپ از لشکر ۹۲ زرهی ارتش بود. آن ها به نهر کتیبان رسیدند؛ ولی عقب نشینی هایی هم کردند.

نیروهای قرارگاه نصر هم به موانع سخت شلمچه برخوردند و تلفات دادند. وضعیت طوری بود که نیروها در معرض خطر محاصره بودند.

عملیات رمضان، عملیاتی بود که اگر به موفقیت می رسید، تاریخ جنگ را تغییر می داد. آقای هاشمی رفسنجانی به فرماندهان می گفت: در این عملیات که پیروز شدید، بروید خانه هایتان.

یعنی قرار بود تیر سال ۱۳۶۱ جنگ خاتمه پیدا کند. ما هم گمان می کردیم که با اجرای این تک، حتماً بصره سقوط می کند و پایان شیرینی برای جنگ رقم می خورد.


آرایش جدید جنگی عراقی ها

آرایش جنگی بعثی ها در این عملیات با عملیات ها'>عملیات های قبلی فرق داشت. اطلاعات قبل از عملیات، نشان از گستردگی موانع داشت؛ ولی موانع ازآنچه گمان می کردیم، وسیع تر بود.

ارتش عراق در خط اول و دوم و سوم، آرایش قوی تری گرفته بود. آن ها سنگرها و موانع بتونی ایجاد کرده و قیرپاشی کرده بودند. روی قیر هم ماسه پاشیده بودند که معلوم نباشد تا نیروها و نفربرهای ما در آن گیر کنند. کانال های زیادی هم کنده بودند و در آن ها آب رها کرده بودند.

نیروها برای گذشتن از کانال ها، الوار و نردبان با خودشان آورده بودند در بعضی از آن ها هم روغن سوخته ریخته بودند که آن را آتش بزنند.

آن ها در پشت این موانع ایذایی، برای اولین بار، تانک ها را به صورت زیکزاک آرایش داده بودند. این طرح، طرح آلمانی یا آمریکایی بود.


در عملیات ها'>عملیات های قبلی، عمق میدان های مین درنهایت بیست سی متر بود؛ ولی در این عملیات، در بعضی جاها، عمق میدان مین تا پانصد متر هم می رسید که ایتالیا و فرانسه مین هایش را تأمین کرده بودند.

قبلاً جلوی میدان های مین کمین نمی گذاشتند؛ اما در این عملیات در مقابل نیروهای ما، سنگرهای تیر تراش گذاشته بودند. توپخانه هایشان را هم روی منطقه متمرکز کرده بودند.

صدام که می دانست؛ بصره هدف ایران است، وحشت کرده بود و به هر کاری دست می زد.همه هم کمکش می کردند و این حمایت ها علنی بود.

در عملیات رمضان، ما قصد داشتیم با پدافند در ساحل شرقی اروند، به سمت بصره حرکت کنیم. توقف نیروهای ما در پشت مواضع و استحکامات دفاعی دشمن نشان داد که کمک های شوروی و آمریکا به صدام مؤثر واقع شده است.

منبع:

محمدقاسمی، زهره علی عسگری، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت محسن پاکیاری، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۴۰۱، صفحات ۱۱۵، ۱۱۶، ۱۱۷، ۱۱۸

برچسب ها :

نام*
ایمیل*
نظر*


© 1397 کلیه حقوق محفوظ است | طراحی وب سایت
x - »